معماری بومی
در ادبیات معماری، واژههای متفاوتی در جهت بیان شیوههایی از زندگی انسان مشاهده میشود که از بستر سنتی برخاستهاند و امروزه کمتر به چشم میخورند. معماری بومی در هر مقطعی از تاریخ کاربردی است و با آنکه در طول تاریخ دستخوش پدیدههای دگرگون کننده بوده، توانسته هویت ویژهی خود را حفظ کند و از آنجا که شناسنامه معتبری از مردم یک سرزمین به شمار میرود، نمایانگر آداب و رسوم، روحیه و احساسات، اندیشه و عقیده، ذوق و سلیقه و هنر آنان است (عرب بالاجلینی، تازیکهلمسکی؛ 1394: 3). در واقع، موضوع معماری بومی که از قرن 18 میلادی (سال 1760، میلادی) به صورت جدی مورد توجه قرار گرفته و تاکنون نیز این علاقه و توجه ادامه داشته است (صلحجو و نوری، ۱۳۹۶) بیانگر همزیستی مسالمتآمیز انسان، معماری و طبیعت بوده است که سبب پاسخ به نیازهای متفاوت فیزیولوژیکی و روانشناختی انسانها گشته است و از این رو محیطهایی پاسخده را برای ساکنین به ارمغان آورده است. همچنین معماری بومی دارای ویژگیهای بسیار زیادی است که یکی از با ارزشترین آنها باز آفرینی و خلق مجدد روایتهای تازه است که دغدغههای اصلی آن توجه به شرایط و مصالح اقلیمی، استفاده از فنآوری جدید و بالا بردن سطح اجتماعی و از این قبیل است (فرجی، جوانمردی؛ 1392: 3). البته منظور از استفاده اصول معماری بومی این نیست که معمار به کپی برداری از سبکهای بومی و پیروی بیچون و چرای معیارهای آن بپردازد، چرا که این امر باعث به اصطلاح مومیایی شدن این ارزشها میگردد، هرچند که شاید هم مطلوب باشد. این در حالی است که امروزه بسیاری از بناها فاقد ارزش معمارانه و ویژگیهای لازم برای برآوردن نیازهای فیزیولوژی و روانشناسی انسان هستند و در این میان نیاز به طبیعت به راحتی مورد بیتوجهی قرار میگیرد. عدم توجه به نیازهای انسان در طراحی بناهاء کیفیت پایین زندگی و عدم رضایتمندی افراد را به دنبال داشته است. معماری بومی در جهت تشخیص نیاز فطری انسان برای برقراری ارتباط با طبیعت و اقلیم، طراحی برای خلق محیطهایی است که واقعاً بتوانند کیفیت زندگی انسان را افزایش دهند. معماری بومی در واقع کوششی دقیق برای فهم و درک نیاز ذاتی بشر برای همبستگی و پیوند با دنیای طبیعی و تاثیر آن در طراحی و ساخت محیطهای مناسب برای زندگی میباشد (حسینی، بهرامیان؛ 1396: 2، به نقل از kelert, 2008: 63). بنابراین توجه به موارد مذکور در جهت رسیدن به نتیجه مطلوب از اهمیت زیادی برخوردار میباشد. کوشش در جهت احیای هنر و معماری بومی ریشه در خودباوری نیز دارد. پس اساساً این بحث با مفاهیمی همچون هویت، سنت و فرهنگ سر و کار دارد. در نتیجه معماری بومی یک سرزمین را باید در بسترهای فرهنگی و اجتماعی نیز جستجو کرد و از آنجا که این مفاهیم همگی ریشه در باورها و اعتقادات مردم دارند و در مدت زمان طولانی شکل گرفتهاند، راه را برای تحقق اهداف مورد نظر روشن میسازند. در واقع اصلیترین این اهداف، ایجاد نگاهی نو به معماری با قرائت ایرانی و بومی است که جهان شمول نیز باشد (فرجی، جوانمردی؛ 1392: 3).